کلبه‏ عشق و امید و آرامش

کلبه‏‎ای که پذیرای عاشقان است برای امیدواری و رسیدن به آرامش

کلبه‏ عشق و امید و آرامش

کلبه‏‎ای که پذیرای عاشقان است برای امیدواری و رسیدن به آرامش

خاطرات شاد (هول شدن عروس خانم)

روز خواستگاری بود. مادر داماد با آب و تاب شروع به تعریف و تمجید از آقاپسرش کرد.

سپس برای این که بتواند دل دخترخانم را به‏ دست آورد، از حسن جمال و کمالات او هم چیزهایی گفت.

عروس خانم که از این همه تعریف ذوق‏‎زده شده بود، خواست از مادر شوهر احتمالی تشکر کند که هول شد و گفت:

خواهش می‏‎کنم؛ شما منو شرمنده می‏‎کنین؛ شما خاک پای ما هم نمی‏شین!!

نظرات 7 + ارسال نظر
منیژه نباتی سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 05:51 ب.ظ

وای خدای من
این متن خیلی خنده دار بود
ممنون کلی خندیدم
اما بازم از این مطالب خنده دار بذارید

خدا قوت

باشه؛ در آینده بازم از این خاطرات شاد و خنده دار تقدیم می‏‎کنم.

سعیده شنبه 7 آبان 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.dooostaneman.blogfa.com

سلام آقای مقدم....
خیلی وقت بود دنبال وبتون میگشتم و پیداش نمیکردم!
تا اینکه امشب رفتم مجله رو آوردم و از روش نوشتم و اومدم خدمتتون...
اما این نوشته ی خنده دارتون!
منم البته نه در جلسه ی خواستگاری که وقت بدرقه ی مهمونمون یه هو به جای زحمت کشیدید گفتم زحمت دادید!
حالا دیگه نمیدون ماونا متوجه شدن یا نه!

لباتون همیشه خندون...

سلام. سعیده خانم! من همین جا بودم و جایی نرفته بودم! می‏‎تونستی با پیامک، نشونی وبلاگ رو ازم بپرسی. امیدوارم دلت پر از شادی و آرامش باشه.

زهرا از رشت یکشنبه 8 آبان 1390 ساعت 05:11 ب.ظ

سلام عمو. خوبو خوشو سرحالید؟ خدارو شکر.
راستش این ماه منو واقعا در حد المپیک غافلگیر کردین. اصلا انتضارشو نداشتم. ممنون. به دوستای دیگمم تبریک میگم.
تولد کلبه هم مبارک. تولد کلبه ینی تولد آرامش تو دل ماها. راستی چه کیک شکلاتی خوشمزه ای هم داشتین.آخه من خیلی شکلات دوس دارم.
عمو چرا همیشه تو خاستگاریها سوتی های عروس خانمای بیچاره رو سوژه میکنن!!!!!!!
تو خاستگاری خواهر من آقادوماد آینده!!! نزدیک تلوزیون نشسته بود.از وقتی هم که اومد مدام داشت به تلوزین نگاه میکرد! از سر خجالت بودا!!!وسط خاستگاری من با کنترل تلوزیونو خاموش کردم یهو همه ساکت شدن و دیدن که آقادوماد باز سرش به تلوزیونه همه زدن زیر خنده و دوماد بیچاره ما از سر تا پا سرخ شد
بازم میام پیشتون.
فعلا

سلام. زهرا خانم! بهت تبریک میگم و از لطفت ممنونم. کیک هم نوش جان!!
شاید چون عروس خانوما احساساتی‏‎ترن، بیشتر سوتی میدن!
منتظر تو و همه‏‎ی همراهای «کلبه‏‎ی آرامش» تو این کلبه‏‎ی حقیرانه هستم. موفق باشی.

منیژه نباتی(منیژه از تهران) سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام آقای مقدمی ایشالا که حال شما و همراهای کلبه خوب باشه
خواستم از اینجا به همراه ویژه ی سال دوست عزیز کلبه خانم زهرا از رشت تبریک بگم

امیدوارم بچه های کلبه همیشه تو زندگی جایگاهی ویژه داشته باشن
خدا قوت

سلام. منیژه خانم! ازت ممنونم. این کلبه برا همینه که همراهای کلبه، همدیگه رو به چشم دوست ببینن تا صمیمیت تو کلبه موج بزنه.
البته معتقدم همه‏‎ی همراهای برتر کلبه برندن، چون از میان صدها نفر، این موفقیت نصیبشون شده.
منم امیدوارم همه‏‎تون تو زندگی خوشبخت باشین.

زهرا از رشت یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 05:11 ب.ظ

سلامی چو بوی خوش آشنایی...
عموی مهربون اومدم ولی دیر. ببخشید. راستی از منیژه خانم از تهران هم تشکر میکنم.و واسه همه بچه ها دعا میکنم تا به آرزوهاشون برسن و در برابر مشکلاتشون صبورانه بایستن.
شما هم واسم دعا کنید.چون یه مشکلی واسم پیش اومده.
دوست دارم بگم:
کاش میشد که کسی می آمد
این دل خسته ی مارا می برد
چشم مارا میشست
راز لبخند به لب می آموخت...
کاش ما تجربه ای می کردیم
شستن اشک از چشم
بردن غم از دل
همدلی کردن را...

سلام. منم امیدوارم و دعا می‎کنم که مشکل تو و همه‏‎ی همراهای کلبه برطرف بشه و به آرزوهاتون برسین و خوشبخت بشین.

[ بدون نام ] دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام،برای اولین بار با اینترنت گوشیم اومدم تو کلبه که ببینم درنبودم کیا اومدن ورفتن. من عید قربان مشهدبودم،براى همه هم کلبه ای هاآرزوی سعادتمندی کردم. موفق باشید مژگان.سلمانشهر

سلام. مژگان خانم! ممنونم که به کلبه سر زدی. منم برا تو و همراهای کلبه آرزوی سلامت و سعادت دارم.

زهرا ازرشت شنبه 12 آذر 1390 ساعت 04:33 ب.ظ

ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر که هنوز؛بعد صدها شب و روز؛ مثل آن روز نخست؛ گرم وآبی و پر از مهر به ما می خندد.
یا زمینی که دلش؛از سردی شبهای خزان؛نه شکست و نه گرفت.
کلبه از عاطفه لبریز شدو نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار؛دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت.تا بگوید که هنوز؛ پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چرا؟
تو مرا داری ومن هر شب و روز؛آرزویم همه خوشبختی توست.
ولی از یاد مبر:
شیب هر کوه بلند؛سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند:
که خدا هست؛خدا هست
وچرا غصه؛چرا؟!....
(به یادتونم)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد